مدرسه ای نوین

به نام خدا

من علی خیارم(توی داستان می فهمید).توی یک تابستون گرم گرم دنبال مدرسه گشتن خیلی سخته به خصوص وقتی مدرسه ی مورد نظر امتحان ورودی داشته باشد و تو توش قبول نشی.

روز:نمیدونم

ماه:نه بابا مریخ

سال:حمید138

خلاصه تو تاریخ بالا رفتم مدرسه اونم به خاطر امتحان ورودی.سر جلسه نشستم و شروع به تست زدن کردم.

من وقتی رسیدم خونه اونا وقت مصاحبه رو هم تأیین کرده بودن.

2روز بعد.

مصاحبه ی من توسط آقای طاهر انجام شد خوانده ی محترم باید بگم آقای طاهر ممکن ناراحت بشن پس من باید حسّم درباره ی مصاحبه بگم.

وقتی رفتم توی اطاق آقا نشسته بودن و منتظر من بودن ، شروع کردیم به صحبت کردن.

با خودم می گفتم که اجب مدرسه ی باحالیه آخه هرکی میومد تو شاید از20تا25سال عمر کرده بود.

نمی خوام پاچه خاری کرده باشم ولی معلّم های باحالمون5 یا 6نفر بودن:

1.آقای چیذری.

2.آقای طاهر.

3.آقای سیّد حسینی.

4.آقای فروزنده.

5.آقای متوسّلی.

اوایل سال شاسگول بودیم چون که یه دفه تریپ درس های  مدرسه عوض شده بود.

ولی بالاخره جا افتادیم حالا میخوام از تفریحات بگم که هرچی بگم کم گفتم.

1.اردوی 2روزه ی معارفه در کناردشت.

2.اردوی تله کابین توچال.

3.اردوی4روزه ی قم وکاشان.

4.اردوی 1  شبه ی شبی با مدرسه.

5. بازدید از موزه ی دار آباد.

6.بازدید از موزه ی جواهرات ایران.

7. بازدید از موزه ی پست.

8. بازدید از موزه ی پول.

9.شرکت در راهپیمایی قدس.

10.شرکت در راهپیمایی 22 بهمن.

11.اردوی پارک جمشیدیه.

و...

تازه برای تابستون امسال یه برنامه ریزی خوف چیده بودن .

یک شنبه ، دو شنبه و سه شنبه رو تو مدرسه میگذروندیم که کلاس هاش خیلی باحال بود.

1.نجّاری.2.مفتول کاری.3.شنا.4.هواپیما سازی.5.رباتیک.6.اسمبل.7.پاورپوینت.8.فوتوشاپ.

9.تأتر.10.مهارت های ساختمانی.11.زبان.12.تصویر سازی.13.تواشیح.14.سرود.15.معرّق.16.کیت سازی و...

البته دو شنبه ها می رفتیم اردو:

1.میدون تیر.

2.پینت بال.

3.پارک ارم.

4.پیست کارتینگ.

5.پیست دوچرخه سواری چیتگر.

6.تپّه ی نورالشّهدا.

7.باشگاه فوتبال.

البته خودمونیم نقره داغ هم میشیم.

توی روز های تابستون من فقط خیار می خوردم واسه همین لقب خیار گرفتم.

راستی مدرسمون به آدرس:

تهران . خیابان سمنگان . سه راه سمنگان . کوچه ی اختصاصی . مدرسه ی نبی اکرم(ص)  من علی سالم 14 سال دارم!؟